به گزارش مشرق، مهدوی زادگان در کانال خود در ایتا یادداشتی را با عنوان؛ گذار از عاشورای اموی به عاشورای حسینی ، منتشرکرد:
بی اعتنائی مدرن های ایرانی بویژه غالب اصحاب علوم انسانی و اجتماعی به فرهنگ سوگواری عاشورا حتی به مثابه مساله پژوهشی در یکصد سال گذشته امری نیست که نیاز به اثبات داشته باشد.
روشنفکران ایرانی از همان آغاز شکل گیری با این فرهنگ حس خوبی برقرار نکردند و توجه به آن را فناتیک و متعصبانه ی دینی می پنداشتند. به همین خاطر، غالباً نصوص دینی این فرهنگ را نه می خواندند و نه می شنیدند و نه به مخاطبان شان توصیه می کردند.
با وصف این، مدتی است که فرهنگ عاشورایی بویژه بخش فرهنگ سیاسی آن مورد توجه جماعتی از روشنفکران و جامعه شناسان قرار گرفته است و از قصه پر غصه عاشورا سخن می گویند و منابع مطالعاتی آن را معرفی می کنند و مخاطبان شان را به خوانش عاشورای مکتوب فرا می خوانند. آیا در این جماعت سکولار اندیش تحول معرفتی و علقه ای پدید آمده است؟
خان کرم و معرفت مجلس ابا عبدالله الحسین علیه السلام بر روی همگان حتی روشنفکر سکولار باز است و نباید چنین تحولی را فی الجمله انکار کرد. ولی پذیرش این امر، لااقل نسبت به ذهنیت های ایدئولوژیک روشنفکری بسیار محل شک و تردید است.
وقتی جامعه شناس این جهانی در انتظار ظهور عاشورای سکولار شده ای است که هیچ پیوندی با حکومت دینی و سیاست ندارد و محدود به همان مجلس روضه خانگی بی بی و محله و صنفی است و هیچ ظهور و بروزی در عرصه عمومی ندارد، از چنین انتظاری نمی توان باور کرد که جامعه شناس سکولار دل صافی با عاشورا پیدا کرده است.
چرا باید روشنفکری سکولار نگران پیوند عاشورا با حکومت دینی و سیاست و حضور آن در عرصه عمومی باشد؟ چرا آنان خواهان عاشورای سکولار هستند؟
عاشورای سکولار همان عاشورای اموی است و هیچ نسبتی با عاشورای حسینی ندارد.
عاشورای اموی از سیاست و عرصه عمومی دور است و مبلغ و پایه گذار حکومت دینی نیست و با حکومت های دنیوی کنار می آید. سر در لاک خود دارد و صرف اشک و آه عاری از معرفت حسینی است و همراه با تفاخر مردانه و تبرج زنانه است.
انتظار اموی مسلکان از فرهنگ عاشورایی چنین فرهنگی است. چنانکه روشنفکری سکولار نیز همین انتظار را دارد. اما آیا آنچنانکه جامعه شناس سکولار گفته است، چنین عاشورایی در حال ظهور است یا آنکه ظهور یافته است و در حال گذار از آن هستیم؟
عاشورای اموی، لااقل در دوره پهلوی تجربه شده است بلکه اساساً ساخته و پرداخته پهلوی ها با همدستی عناصر فرهنگی شان بوده است. بعد از آنکه پهلوی اول نتوانست از طریق سرکوب و خشونت مجلس امام حسین علیه السلام را محو و نابود کند، پهلوی دوم متأسی از سیاست معاویه ای به مدل عاشورای اموی روی آورد. تا جایی که خود نیز در مجلس عزای عاشورای اموی شرکت می کرد.
اما همان زمان منبر عاشورای حسینی ممنوع بود و واعظ و بانی و عزادارش تحت تعقیب و تبعید و حبس قرار می گرفت. و همین عاشورای حسینی بود که حکمرانی دینی را جایگزین نظام دیکتاتوری کرد. در واقع آن عاشورای واقعی که در حال ظهور است، عاشورای حسینی است.
عاشورای حسینی در مدت کمی توانست قدرت سیاسی و اجتماعی خود را به جهانیان نشان دهد. فرهنگ دفاع مقدس را پدید آورد و شر جریان های تکفیری داعش و القاعده را از مردم منطقه کوتاه کرد و صهیونیسم را به عقب راند و مدافع حرم و امنیت تربیت کرد.
آشفتگی و پریشان حالی جبهه معارض و سکولار هم در همین امر است. به همین خاطر است که با همدستی متحجرین و آخوندهای درباری در صدد احیای عاشورای اموی برآمده اند.
تکرار تجربه سکولار سازی عاشورا یا همان احیای عاشورای اموی نا ممکن نیست ولی خیلی سخت و دور از انتظار است. چون فرهنگ عاشورای حسینی سلام الله علیه جهانی شده است. این فرهنگ با انقلاب اسلامی از مرزهای شیعی عبور کرده است و امروز حتی در شهرهای متروپل غربی " روز حسین " برگزار میشود و معرفت اندیشانه به سوگ عزای حسینی می نشینند و از نهضت کربلا درس می گیرند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.